جدول جو
جدول جو

معنی مولانا صوفی - جستجوی لغت در جدول جو

مولانا صوفی
مولانا صوفی مؤلف مجالس النفائس آرد: شخصی دانشمند بود و میل صحبت درویشان کرد و از این جهت بخدمت شیخ محمد لاهیجی رفت و با درویشان او در خلوت اربعین نشست، چون پنج روزی بر این بگذشت، روزی از خلوت خانقاه بیرون آمد و به راه شرابخانه رفت و چندان می خورد که مست گشت و به خلوت بازشد، این مطلع گفت و بخانقاه فرستاد:
مرشد ماست خم باده که در روی زمین
نیست پیری به ازو صاف دل و گوشه نشین،
(مجالس النفائس ص 391)،
از شعرای ایران است اصلاً از اتراک جغتائی است و مدتی قلندروار سیاحت میکرد، از اوست:
عاشق نشدی محنت هجران نکشیدی
کس پیش تو غمنامۀ هجران چه گشاید،
(قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(صَ)
مولانا مولانا صفی، پسر مولانا حسین واعظ است و بغایت جوانی درویش وش و دردمند و فانی صفت است و دو بار بجهت شرف صحبت خواجه عبیدالله از هرات به دارالفتح سمرقند رفت، گویند که آنجا بشرف قبول ممتاز و بسعادت ارشاد و تلقین سرفراز گشته به خراسان آمد و طبعش خوب است. این مطلع از اوست:
با لب لعل و خط غالیه گون آمده ای
عجب آراسته از خانه برون آمده ای.
(ترجمه مجالس النفائس ص 98)
لغت نامه دهخدا
مولانا طوطی در سلک شعراء مشهور قرن نهم هجری انتظام داشت، وی ترشیزی الاصل بود و میرزا ابوالقاسم بابر نسبت به او التفات و عنایات بسیار می نمود، و این مطلع از نتایج طبع نقاد اوست که، بیت:
جهان که حجرۀ شش طاق و خانه دودر است
ز چار رکن بساطش فغان الحذر است،
مولانا طوطی در اوان جوانی بجهان جاودانی نقل فرمود (سنۀ ست و ستین و ثمانمائه، 866 هجری قمری) و مقرب حضرت سلطانی امیر علیشیر جهت ضبط تاریخ وفاتش این قطعه نظم نمود، قطعه:
فصیح زمان طوطی آن شاعری
که بودش ز بکر معانی عروس
چو طوطی برفت این عجب طرفه بود
که تاریخ شدفوت او را خروس،
(از حبیب السیر ج 2 ص 228)
لغت نامه دهخدا
(صَ رَ)
مولانا، مؤلف مجمعالخواص آرد: در همدان صرافی میکرد. شجاع وکمانگیر زبردست بود، ولی مغزش خالی از خبط نبود، زیرا دیوان امیر شاهی و قصاید مولانا کاتبی را تتبع کرده و یک بیت معقول از وی سر نزده بود. اشعار خود را چنان با متانت و طمطراق می خواند که اگر مستمعش را احیاناً امیرخسرو توهم میکرد بهیچوجه خجالت نمی کشید، ولی در محل مذکورشان (؟) این دو بیت را از وی شنیدم:
قسم به لطف کم و جور بی نهایت تو
که با کسی نکنم شمه ای شکایت تو.
جائی که تو با کسی نشینی
کس با دگری چرا نشیند.
(مجمعالخواص ص 248)
لغت نامه دهخدا
(صَ)
مولانا مولانا صبری، صاحب مجالس النفائس گوید: خوارزمی است. لیکن شخصی ابدال و پریشان حال دایم مفلس و قلاش و مختلط با مردم اوباش و از دیوانگی با مردم بسر نمیبرد و طبع و نظم قوی داشت و غزل خوب می گفت ولیکن معنی شعر خود را نمی دانست و این مطلع از اوست:
بروز تشنگی آب روان نبود هوس ما را
دم تیغ ترا گر بر گلو رانیم بس ما را.
(مجالس النفائس ص 289)
لغت نامه دهخدا